ایران زمین در آستانه بهار چه رنگ و بویی دارد؟
آن همه را که در 1380 می گذاریم و تا ساعتى دیگر می گذریم ما نیز وا مى گذاریم به تاریخ. بارى بهار مى آید هر چقدر که زمستان پر برف و طولانى باشد. خورشید گرمى مى گیرد و فصل و زمان نو مى شود.بسا که در این سال ها، بخت با ما چندان بر سر مهر نبوده است، ولى این خود دلیل سخت رویى بیشتر ما است، تا با او پنجه بیندازیم که دست از طلب ندارم تا کام من برآید.شاید فرجه ما براى تفرج قدرى تنگى می کند اما در سوگ خوشدلى نباید آنقدر حزین بود که سرمایه عیش یکسر بر باد شود. پس دفتر هزار و سیصد هشتاد را با نام همو که آغاز کردیم با خوشدلی می بندیم که رنج ایام باعث کامیابی ما در نوروز و نو سال شود.رغم نشانه هایى که همه بر نامرادی کار جهان گواهى مى دهد، نوایی در گوش ما نجوا مى کند که چتر گل در سرکشى اى مرغ خوشخوان غم مخور.در آستانه بهاریم. طبیعت هر آنچه از هنر که در آستین دارد، آماده افشاندن است تا ما را به وادی غفلت مقدس برد. دعا و داعیه تحویل را با حضرت حافظی که گشودیم زمزمه می کنیم و ازعزیز دگرگون کننده قلبها می خواهیم ما را به لذت شهودی ناب، بوییدن گل نرگسی و به تپشی از عشق برساند. آخر دعا امید است. روشنایی است. گرچه به اندازه جرقه ای بی رمق، اما تاریکی را یک چندی روشن می کند.خداوندا روزهای ما را به روزی که نیامده مسپار. بگذارتا لحظه ها را به امید آمدن ساعتی هدر ندهیم.اى تحول دهنده برهمه احوال، حال ما را درونی کن، بگذار تا باد استغنا بوزد بر روح و جان وتن ما. ای عزیز دگرگون کننده قلبها، ما را به لذت شهودی ناب، بوییدن گل یاسی در دور، به تپشی از عشق برسان.
نازنینا، رحمت و تلاش را تو به ما ارزانى کن که بى تو نه رحمتى هست و نه ثمرى براى تلاش ها. باور داریم چیزى که از تو طلب کنیم مى دهى و مى دانم آن مى کنى که صلاح ما است. اى عظیم این بار و این سال صلاح خودت را با طلب ما مقدر کن و تقدیر طلب کرده ما را با تدبیر خودت کامل.
مهربان ترین، ما را به داغ کسی منشان در این سال. زمین را بگو که فرصت دهد و نلرزد زیر پاهایمان. رود را بگو طغیانی نگیرد. آسمان را بفرما جز به رحمت بر سر ما نبارد. ما تنها امید مان این است که حفظمان کنی. می بینی که ناتوانیم . باور نداریم که بر ما خشم بگیرى و آبى دریا و سایه درختان و آرامش خاک و لطافت ابر را بر ما و هم نوعانمان با آوار نشانى دهی.
خوب و بد، ای حقیقت دوست داشتنی طوری به هم آمیخته که نمی توان دستی به گناه و بدی نیالود اگر تو نباشی و حفظمان نکنی. خاطر کسى را و خاطر آن کس را که تو مى دانى از ما مکدر مکن در این سال و همه سال. خداوندا وقتی پرهیز نمی ماند و تدبیر، تو بمان.
مهربانا، این دفتر نیز به زودى ورق خواهد خورد، به هنگامه اى که در حال بستن آن هستم ما را شرمسار خودت مگردان.